وبسایت اختصاصی علی بابایی

وبسایت اختصاصی علی بابایی

ما با سیاست (به معنای امروزی )کاری نداریم .مبنای ما حق است
وبسایت اختصاصی علی بابایی

وبسایت اختصاصی علی بابایی

ما با سیاست (به معنای امروزی )کاری نداریم .مبنای ما حق است

تنگ و ترش و کوتاه

مقاله ای پیرامون حجاب در جامعه
تنگ و ترش و کوتاه
می خواستیم آنجوری بپوشیم که دوست داریم ، جلویمان کوتاه آمدند.خدا وکیلی! این مانتوهای تنگ و کوتاه این شال های نازک و رها شده در آسمان ، این شلوارهای زانو نما و این آستین هایی که هر روز چند سانتی آب می روند، یک جورهایی بازیگوشی های خطر ناک ما نیست ؟
به گزارش پایگاه کیاپی وبه نقل از را بهشت ، پوشش ملی در فهرست دغدغه های اصل
می پوشیم چون مد است 
آزادی می خواستیم . بهمون دادند.
می خواستیم آنجوری بپوشیم که دوست داریم ، جلویمان کوتاه آمدند.
خدا وکیلی! این مانتوهای تنگ و کوتاه ، این شال های نازک و رها شده در آسمان ، این شلوارهای زانو نما و این آستین هایی که هر روز چند سانتی آب می روند، یک جورهایی بازیگوشی های خطر ناک ما نیست ؟ حالا با شرایطی که پیش آمده ، چه کسی می تواند منکر این باشد که وقتی دستمان باز شد
هول نشدیم و توی دیگ نیفتادیم ؟ چه کسی معتقد است که راست راستی معنی آزادی در انتخاب نوع پوشش ، یعنی همین که می بینیم ؟ اصلا چی شد که دوباره پوشش ملی در فهرست دغدغه های اصلی مسئولان مملکتی قرار گرفت ؟
هر جامعه ای یک تعریف مشخص  ... .

مقاله ای پیرامون حجاب در جامعه
تنگ و ترش و کوتاه
می خواستیم آنجوری بپوشیم که دوست داریم ، جلویمان کوتاه آمدند.خدا وکیلی! این مانتوهای تنگ و کوتاه این شال های نازک و رها شده در آسمان ، این شلوارهای زانو نما و این آستین هایی که هر روز چند سانتی آب می روند، یک جورهایی بازیگوشی های خطر ناک ما نیست ؟
به گزارش پایگاه کیاپی وبه نقل از را بهشت ، پوشش ملی در فهرست دغدغه های اصلی
می پوشیم چون مد است
آزادی می خواستیم . بهمون دادند.
می خواستیم آنجوری بپوشیم که دوست داریم ، جلویمان کوتاه آمدند.
خدا وکیلی! این مانتوهای تنگ و کوتاه ، این شال های نازک و رها شده در آسمان ، این شلوارهای زانو نما و این آستین هایی که هر روز چند سانتی آب می روند، یک جورهایی بازیگوشی های خطر ناک ما نیست ؟ حالا با شرایطی که پیش آمده ، چه کسی می تواند منکر این باشد که وقتی دستمان باز شد
هول نشدیم و توی دیگ نیفتادیم ؟ چه کسی معتقد است که راست راستی معنی آزادی در انتخاب نوع پوشش ، یعنی همین که می بینیم ؟ اصلا چی شد که دوباره پوشش ملی در فهرست دغدغه های اصلی مسئولان مملکتی قرار گرفت ؟
هر جامعه ای یک تعریف مشخص از حد و حدود آزادی دارد . معمولا هم آدم های هر جامعه به این حد و حدود احترام می گذارند. تو جامعه ما هم همین جوری است . اما بعضی از آدم ها - هستند که نمی دانم چرا گاهی وقت ها ، تو بعضی از مقوله ها بر عکس عمل می کنند.
( گوشت را بیاور جلو ! البته چرایش را روانشناس ها و جامعه شناس ها زیاد گفته اند . حتی تاریخ نویس ها ریشه های تاریخی این تمایل را بیان کرده اند . گوشت را بیاور جلوتر ! بی خیال این دلیل ها . آخر قبل از ما کی گوش داده که حالا ما بیاییم و بررسی کنیم . واسه خودت می گویم ، اگر دوست داری بیشتر بدانی برو و تحقیقات مفصل انجام شده در این زمینه را بگیر و بخوان .کلی چیزها عایدت می شود !)
بعضی از این آدم ها تو جامعه ما کسانی هستند که حجاب را دوست ندارند.یعنی دوست ندارند که به عنوان یک قانون از آن پیروی کنند. این گروه ، همان هایی هستند که در مهمانی های شبانه ، جمع های فامیلی و محافل خاص خودشان ، طوری لباس می پوشند که دوست دارند.

آزادی یعنی همین !
یک دختر جوان 24 ساله از این دسته ، می گوید:" آزادی یعنی همین . یعنی وقتی می خواهی به تهیه لباس فکرکنی ، چیزی را بخری یا بدوزی که دلت می خواهد. من دلم می خواهد که لباس های مد روز بپوشم . هر چه هم که تنگ وکوتاه باشد برایم مهم نیست . " این خانم ، از آن دسته است که در این مقوله جز به خود و نظراتش فکر نمی کند. مانتوهایی که در کمد لباسش دارد . سرخابی ، سفید و نارنجی است . معمولاً روی سرش ، شال می اندازد و دو تا هم شلوار پاچه کوتاه دارد که با همه این رنگ ها به قول خودش "ست " می شود. مانتوهایش آن قدر تنگ است که دکمه نارنجیه انگار به سختی به جا دکمه سمت راست می رسد و بعد از بسته شدن هم ، آدم هر لحظه منتظر از جا پریدنش است . با این مانتو ، او یک شلوار برمودای تا یک وجب زیر زانوی سفید رنگ میپوشد .خودش می گوید :" اوایل کمی این نوع پوشش برایم سخت بود. چون تعداد کسانی که این " مد " را می پوشیدند ، خیلی کم بود اما بعد ، همه گیر شد و ما هم راحت شدیم . "

منطق " دلم می خواهد "
مانتوهای اجق و وجق که روی کمر ، بند دارند . با یک سگک چهار گوش بزرگ ، آستین ها و پاچه های گتر دار، شال های نخی و نازک , دو سالی هست که " مد " شده است و جوان ها را وسوسه می کند تا از آن پیروی کنند. اما می شود گفت که تابستان امسال طرفداران زیادی پیدا کرده و تعداد زیاد تری را به خود جلب کرده است . پارسال تعداد آدم هایی که این جوری لباس می پوشیدند خیلی کمتر بود ولی امسال فراگیر تر شده است . این هم از ویژگی های مد است که وقتی می آید و فراگیر می شود، در اثر تکرارش بین آدم های جامعه مورد پذیرش قرار می گیرد. "ژاله " ، " شادی " و "سارا" دانشجوی رشته هنر در یکی از دانشگاه های غیر انتفاعی هستند . آنها صبح روز 28 تیر ماه در ایستگاه مترو صادقیه با پسر جوانی درگیر شده اند که به " شادی" متلک رکیکی گفته است . دخترها ، خوب از پس خود بر می آیند و حق پسر متجاوز را کف دستش می گذارند . چنان با جیغ و داد به حرکت او اعتراض می کنند که بالاخره یک راد مرد میانسال از میان جمع وقتی متوجه حرکت و حرف زشت پسرک می شود ، محکم توی گوش او می زند. این یک سوی ماجرا اما سوی دیگر دخترها هستند. وقتی پسرک کتکش را می خورد و سر افکنده و خجل راهش را می کشد و می رود . جمع تماشاچی پراکنده می شود . اینجاست که ظاهر دخترها تازه به چشم می آید، آنها نمونه های عینی "مد " روز هستند . خودشان را پایبند اصول اخلاقی معرفی می کنند و شلوارهای تنگ و کوتاه ، مانتوهای جذب بدن و آستین هایشان که تا آرنج بالا رفته است را اصلا مخالف این اصول نمی دانند. " ژاله " می گوید:" خوب ، مردها مراقب چشم و دل خود باشند. چرا ما خودمان را محدود کنیم برای اینکه آنها به خطا ، گناه و کار غیر اخلاقی مرتکب نشوند؟ چرا آنها چشم بر آنچه حرام است ، نمی بندند ؟ "
" سارا" به میان حرف های او می آید و اضافه می کند :" تابستان است و هوا گرم . این نوع پوشش خیلی خنک تر است و اصلا این حق ماست که هر چه دوست داریم ، بپوشیم . " او با اشاره به مقنعه اش ، حرف هایش را اینجوری ادامه می دهد: " اگر یک روزی برسد که دانشگاه ها مقنعه را هم اختیاری اعلام کنند، خیلی خوب می شود . "
مقنعه ای که او از آن حرف می زند , پوشش وا رفته ای است که تا نزدیک قوس آخر کله اش عقب رفته است و موهای مش کرده اش را از بالای گوش به بعد به نمایش گذاشته است . " شادی" هم مثل دوست هایش فکر می کند. آنها حق خودشان می دانند که هر چه دوست دارند ، بپوشند. آنها مدعی هستند که چون دوست دارند ، پس می توانند آستین ها و پاچه های شلوارشان را تا هر جا دوست دارند کوتاه کنند و هر مانتویی که دلشان می خواهد ، بپوشند. اصلا آرزو می کنند که یک روزی بتوانند بدون مانتو و شلوار به خیابان بیایند و وقتی این آرزو را تصویر می کنند، انگار ته دلشان کارخانه قند آب می کنند. "ژاله " می گوید:" ما امیدوار هستیم که چنین روزی برسد و مطمئن هستیم که به زودی این مانع هم از سر راه ما ، جوان ها برداشته می شود." آنها اصلاًَ حاضر نیستند که بشنوند حجاب و حفظ آن جزو اصول دینی ما هستند. آنها به همه سؤال های من در این باره ، فقط با جمله های " دوست داریم " ، " در این باره مطالعه نکردیم ، چون وقتش را نداشتیم " ، " دلمان می خواهد " ، " می خواهیم شیک و مد روز به نظر بیاییم " و " به هیچ کس مربوط نیست " پاسخ می دهند و هر یک جداگانه تکرار می کنند که از ته دل آرزو دارند ، روزی بتوانند دقیقا چیزی را بپوشند که دوست دارند .

دخترهای خوب همه دخترهای " مد روز " یک جور نیستند . بعضی ها مثل " ژاله " و " شادی " و " سارا" فکر میکنند.خیلی از دخترهایی که اینجوری لباس می پوشند ، دخترهای خوبی هستند .روح پاک و صیقل خورده ای دارند . کار می کنند ، درس می خوانند و تفریح می کنند .وجهه مثبتی دارند اما ظاهری غلط انداز. یکی از این دخترها را در میدان تجریش می بینم . " مینا " ، 27 ساله است ، او می گوید :" من جوری لباس می پوشم که در جامعه همسالان خود ایزوله به نظر نیایم . دلم می خواهد همیشه آدمی تمیز و خوش لباس باشم چون فکر می کنم اینجوری هم به خودم احترام گذاشته ام و هم به دیگرانی که در تعامل با آنها هستم . باور کنید وقتی که تب مانتوی کوتاه همه گیر می شود آدم انگار از بس مانتوی کوتاه می بیند , چشمش عادت می کند و اصلاً مانتوی بلند به نظرش زشت و بد قیافه می آید . و موقع انتخاب مانتو فقط به همین دلیل ممکن است آن را که " همه گیر " تر شده است ، بخرد. تازه ,وقتی همه مغازه ها همان چیزی را می فروشند که " مد " است و آنها که از "مد " افتاده است را در پستوها می گذارند ، موقع خرید این وسوسه را ایجاد می کنند که از همان ویترینی ها بخر ، چون بقیه جنس هایمان به درد نخور و بنجل شده است . "
" مینا " فکر می کند که خیلی از دخترها موقع انتخاب نوع پوشش اصلاً در پی این نیستند که مثلاً با نوع پوششی خاص با یک ارزش اجتماعی مقابله کنند. آنها جوان هستند و می خواهند جوانی کنند.

کوتاه و تنگ ، بلند و گشاد
به راستی آیا " حجاب " برای دخترهای امروزی یک جور محدودیت است ؟ چند درصد از دخترهای ما بر اساس منطق " دلمان می خواهد " و "عشقمان می کشد " زندگی می کنند ؟ چند درصد از آنها حجاب را یک موضوع فردی می دانند و چند درصد آن را یک مسئله اجتماعی می دانند ؟ چند درصد از آنها تا به حال با مطالعه و تحقیق درباره " حجاب " به نتیجه ای رسیده اند ؟ " زینب راکعی زاده " یکی از دخترهایی است که به این سؤال ها ، پاسخ می دهد. او می گوید:" جوان ها ، محدودیت را نمی پذیرند . آنها از تحمیل و زورگویی بدشان می آید . در این گروه آدم هایی هستند که حتی اگر به زشتی کارشان اعتقاد هم داشته باشند ولی در برابر کسی که می خواهد با زور مانع انجام آن کار بشود ، شاخ و شانه می کشند. بعضی ها هم لجبازی می کنند و درست بر عکس چیزی که جامعه از آنها می خواهد را انجام می دهند. عده ای هم چشم و گوش بسته دنبال " مد " یست ها راه می افتند و باری به هر جهت زندگی می کنند. کوتاه و تنگ " مد " بشود ، می پوشند . بلند و گشاد " مد" بشود ، باز هم می پوشند . اینها هیچ اعتقادی به ارزش و ضد ارزش ندارند . این " مد " است که حد و حدود را برایشان تعریف می کند.

بحث همه روزها موضوع پوشش خانم ها در کشور ما از آن موضوعاتی است که همیشه درباره اش ، حرفهایی اصلی و حاشیه هایی چشمگیر وجود داشته است . سال های زیادی ، این پوشش با محدودیت های تعریف شده و نشده ای تابع الگویی تقریباً ثابت بود . خیلی ها در این سالها از محدودیت دم می زدند . از اینکه تعریف پوشش زن در کشور ما باعث شده است تا آنها در گیر و دار وضعیتی تحمیل شده و اجباری ، چیزی را بپوشند که دوست ندارند . اما این حقیقت دیگر قابل انکار نیست که از چند سال پیش به این طرف ، پوشش خانم ها دیگر تابع هیچ حد و مرز تعریف شده ای نبوده است .
دامن های لنگی تنگ و چاک دار که این روزها بعضی از خانم ها با مانتوهای کوتاه وچسبان می پوشانند , دلیل این ادعاست. " مهرنوش صدقی پور " . دانشجوی 21 ساله دانشگاه امیر کبیر می گوید: " متأسفانه آن قدر از شرایط موجود بد استفاده کردیم که دوباره همه را به فکر چاره جویی انداختیم . بعضی ها آن قدر عقده های درونی شان برای خود نمایی با لباس های تنگ و ترش و رنگ های جیغ ویغی بیرون ریختند که حالا دوباره همه به فکر یک پوشش یکسان و تعریف شده افتاده اند . شاید اگر حد و حدود را رعایت می کردیم و پا روی قوانین عرفی و مدنی نمی گذاشتیم روزی می رسید که هر کس بتواند در این چار چوب دقیقاً چیزی را بپوشد که دوست دارد. "
احترام به نظر اجتماع و آشنایی با اصول آداب معاشرت اجتماعی به افراد هیچ جامعه ای اجازه نمی دهد که با منطق و استدلال " دلم می خواهد " و " دوست دارم " لباس بپوشند و با همان ظاهر در اجتماع حاضر بشوند . این دختر جوان که مدت هشت ماه در سال 81 در انگلیس زندگی کرده است . می گوید: " در آن جا هم مردم برای هر مراسم و مکانی ، پوشش خاصی را انتخاب می کنند. زنان آن جا هرگز با لباس های شب که معمولاً تنگ و باز هستند به خیابان نمی آیند یا در محیط های کار و دانشگاه حاضر نمی شوند . آنها اصلاً در قید و بندآرایش های آن چنانی و پوشش جالب توجه نیستند . تا آن جا که من دیدم و دریافتم آنها در محیط های کاری ، تحصیلی ، هنگام خرید و خلاصه هر جایی منهای مهمانی - آن هم از نوع رسمی و شب و ویژه - خیلی ساده لباس می پوشند و اصلاً گرایشی به جلب توجه های آن چنانی ندارند . مگر این که از نظر اخلاقی ، مشکل داشته باشند . "

شیر بی یال و دم و اشکم
بعضی ها حجاب را فردی می دانند و بعضی ها اجتماعی . آنها که می گویند فردی است ، بیشتر همان هایی هستند که هر چه دلشان می خواهد می پوشند . اما آنها که حجاب را موضوعی اجتماعی می دانند معمولاً آدم هایی هستند که برای انتخاب نوع پوشش خود خیلی از شرایط را در نظر می گیرند. " مرجان رضایی زاده " می گوید : " هر آدم مسلمانی می داند که حجاب جزو واجبات دین است . حد و حدود آن هم به روشنی تعریف و تبیین شده است. زن مسلمان فقط مجاز است که گردی صورت و کفین ( دو کف دست تا مچ) را نپوشاند . حالا اگر کسی می آید و از این حد تجاوز می کند ، حق ندارد به نظر جامعه بی احترامی کند و با همان حد مورد تجاوز قرار گرفته به خیابان بیاید . او در خلوت خود می تواند هر جور که دلش خواست زندگی کند اما وقتی پایش را از در خانه بیرون می گذارد و به کوچه و خیابان می آید ، باید حرمت باور و اعتقاد آدم های دیگر را و ارزش های اجتماعی را حفظ کند . " این دختر جوان معتقد است که حجاب یک امر اجتماعی است . او می گوید:" اصلاً مسخره است که مسلمان باشی ، در ایران زندگی کند ، پوشش هم داشته باشی ولی سر و ته آن را این قدر قیچی کنی که آن چه می ماند شیر بی یال و دم و اشکمی بشود ، از آن چه باید باشد . "
"بهار آقالو " ، 23 ساله هم معتقد است که تقلید از مدل های غربی و اجرای آنها روی مانتو و شلوارهای ایرانی شکل خنده داری از نوعی پوشش را به وجود آورده که اصلاً معلوم نیست ، چی هست و به کجا تعلق دارد. " به نظر این دختر جوان نمایش این چنینی دست و پا و صورت که این روزها مد شده است شکل مضحکی از آزادی های بی قید و شرط فردی در کشورهای اروپایی و آمریکایی و بقیه جاهای دنیاست . آن جا ها که دینی نیست و تعریفی از لزوم پوشش و حد و اندازه آن در جوامعشان وجود ندارد. او می گوید: " نمی شود در ایران بود اما اروپایی و آمریکایی فکر و زندگی کرد, نمی شود مسلمان بود و بعد از دستورات صریح دین اسلام پیروی نکرد.
نمی شود که طالب آزادی بود و بعد وقتی در اختیار خود گذاشته می شود آن را تحریف کرد یا مورد سوء استفاده قرار داد. "
شاید اگر از فرصت پیش آمده این جوری استفاده نکرده بودیم . اگر این قدر ذوق زده نمی شدیم که عقده های مینی مالیستی مان را در مانتوها و شلوارهایمان بروز بدهیم . یک کمی به قوانین کشورمان فکر می کردیم و خودمان را متقاعد می کردیم که رعایت حجاب در حد و حدود تعریف شده علاوه بر مسئولیت فردی، جزو وظایف اجتماعی مان است یک روزی می رسید که مثل زنان مسلمان فرانسه ، لبنان , ترکیه و ... می توانستیم با پوششی زیبا ، کامل و راحت به خیابان بیاییم . بدون آن که مثلاً از دست و پا گیر بودن پوششی خاص گله کنیم یا دائم غر بزنیم که محدودیت در انتخاب رنگ داریم ، محدودیت در انتخاب مدل داریم و محدودیت در ... داریم . آن روز می رسید اگر ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد