وبسایت اختصاصی علی بابایی

وبسایت اختصاصی علی بابایی

ما با سیاست (به معنای امروزی )کاری نداریم .مبنای ما حق است
وبسایت اختصاصی علی بابایی

وبسایت اختصاصی علی بابایی

ما با سیاست (به معنای امروزی )کاری نداریم .مبنای ما حق است

جوجه اردک زشت وآرپی چی هفت

درطنزارسالی طلبه بسیجی سیدصادق هاشمی کناری مطرح شد
جوجه اردک زشت وآرپی چی هفت
در پی انتشار چندین یادداشت سایت هتاک به رزمندگان دفاع مقدس علیه مدیر مسوول نشریه اصولگرا، طلبه بسیجی جناب آقای سیدصادق هاشمی یکی از خوانندگان فهیم این پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی با ارسال پاسخی طنزآلود نسبت به مواضع تخریبی آن واکنش نشان دادکه ضمن پوزش از ساحت ایام شریف فاطمیه و سپاس از نگارنده متن آن تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

                                                                اشاره: در پی انتشار چندین یادداشت سایت هتاک به رزمندگان دفاع مقدس علیه مدیر مسوول نشریه اصولگرا، طلبه بسیجی جناب آقای سیدصادق هاشمی یکی از خوانندگان فهیم این پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی با ارسال پاسخی طنزآلود نسبت به مواضع تخریبی آن واکنش نشان دادکه ضمن پوزش از ساحت ایام شریف فاطمیه و سپاس از نگارنده متن آن تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

گفت: خبر داری به تحلیل های جامعه شناختی مدیر مسوول اصول گرا پیرامون شکست محافظه کاران مازندارن و وضعیت خیبری سیاست ورزی در مرکز ... .

درطنزارسالی طلبه بسیجی سیدصادق هاشمی کناری مطرح شد
جوجه اردک زشت وآرپی چی هفت
در پی انتشار چندین یادداشت سایت هتاک به رزمندگان دفاع مقدس علیه مدیر مسوول نشریه اصولگرا، طلبه بسیجی جناب آقای سیدصادق هاشمی یکی از خوانندگان فهیم این پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی با ارسال پاسخی طنزآلود نسبت به مواضع تخریبی آن واکنش نشان دادکه ضمن پوزش از ساحت ایام شریف فاطمیه و سپاس از نگارنده متن آن تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

                                                                        اشاره: در پی انتشار چندین یادداشت سایت هتاک به رزمندگان دفاع مقدس علیه مدیر مسوول نشریه اصولگرا، طلبه بسیجی جناب آقای سیدصادق هاشمی یکی از خوانندگان فهیم این پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی با ارسال پاسخی طنزآلود نسبت به مواضع تخریبی آن واکنش نشان دادکه ضمن پوزش از ساحت ایام شریف فاطمیه و سپاس از نگارنده متن آن تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

گفت: خبر داری به تحلیل های جامعه شناختی مدیر مسوول اصول گرا پیرامون شکست محافظه کاران مازندارن و وضعیت خیبری سیاست ورزی در مرکز استان پاسخ دادند؟!

گفتم: چیزهایی شنیدم ولی دوستان گفتند ارزش مطالعه نداشت!

گفت: خبر نداری، مثل اینکه حسابی به جلز ولز افتادند!

گفتم: حالا چی جواب دادند؟

گفت: به نویسندة تحلیل و طراح 105 سوالی آن گفتند؛ ای تند روی اختلاف افکن، دروغ پرداز، مغرور، سنگدل، ابله و لاطائلات گو! فیلسوف نما، کلاهبردار جامعه شناسی و لگدانداز!

گفتم: همین! اینکه چیزی نیست، به مدیریت حلقه ایکس بفرمایید پوست تحلیل گری که ما می شناسیم کلفت تر از این حرفهاست! آخه شنیدم چهارده ساله بود که با دست کاری اصل شناسنامه! و اضافه کردن چوب تراشیده شده توی پاشنه پوتین اش، خودشو به صف برو بچه های با غیرت وغیر بزدل و غیر جاعل مازندران و البته اخیرا خشونت طلب و یقه سفید و منزوی! رسوند!

گفت : پس اینکه به او می گویند خراباتی خواب زده ، لگدانداز و مانکن خندان مهم نیست؟!

گفتم: آره! این که چیزی نیست.

گفت: آخه پررو! اگر این حرف ها را به هر کی دیگه بزنند آب میشه!

گفتم: آخرشو بگو!

گفت: حالا که از رو نمیری، گفتند او دکتر که هیچ از چوپان دروغگو هم بدتره! و بهتره بره چوپانی و شالیکاری توی کیاپی!

گفتم: اگه بشنوه حتما میگه مگر چوپانی و کشاورزی عیب و عاره! هردو تاش شغل انبیاست! حالا اینا که گفتی رو کدوم سایت نوشته؟!

گفت: یک سایتی که بهش می گن میم نونی ها و سیصد و سی و ششی ها

گفتم: همونایی که توی سایتشون صادق هدایت و شاملو و آثار اونها و سکولاریسم ترویج می شه؟!

گفت: مطمئنی؟

گفتم: اینکه چیزی نیست! اینها در گرماگرم عربده کشی اوباما و ناتو برای تهدید ملت شهادت طلب ایران و بسیج عمومی ملت مسلمان حول حبل المتین ولایت فقیه، پیشنهاد کردن دست به دامن پاپ بندیکت شانزدهم بشیم و برای سفر این رهبر مسیحیها به ایران علوی، برنامه ریزی کنیم تا کشور نجات پیدا کنه؟!

گفت: خودت شنیدی؟! آخه این سایت با مقامات و مدیران برو بیایی داره نگو و نپرس!

گفتم: بنده خدا این که چیزی نیست! اینا به خاطر پوشش مطالب یک مزدور اینتلیجنت سرویس و MI6 از سوی دستگاههای مسوول امنیتی و قضایی کشور فیلتر شدند!

گفت: ماجرای جوجه اردک زشت رو میگی؟!

گفتم: آره! همونی که مردم مسلمان و عاشق نظام اسلامی استقبال کننده در سفرهای استانی امام خامنه ای و رئیس جمهور را به دلفین های توی آب تشبیه کرد ولی شما خودشو ناراحت نکن! این خودشه که هی بین دستهای نوری زاده و سازگارا و اتاقهای مخفی تلویزیون های ماهواره ای مثل ماهی لیز می خوره!

گفت: پس چرا مدتی بعد رفع فیلتر شد؟!

گفتم: این هم از مواهب مدیریت حلقه ایکس بود که بعد از روزهای فیلتر شدنشون به آب و آتیش زد!

گفت: آخه مرد حسابی حلقه ایکس هم از اون حرفهاست! آخه نمیشه هم چیز رو به حلقه ایکس وصل کرد ! داداشش هم رأی نیاورد اونو به بدجنسی های حلقه ایکس ربط داد!

گفتم: آخه تو نمی دونی ولی همه برو بچ می دونند حلقه ایکس که مدیریش اون چلقوز نیست! اون نوچه است! حلقه ایکس اسم رمز یک محفل است که از مرکز به او دیکته می شه ! محفلی که هم با احمدی نژاده! هم با علی آقاست! هم با انحرافی ها و هم با جریان قدرت و ثروت، هم با دوی خردادی ها، هم با سبزها و هم با ولایتی ها؟!

گفت: حالا خودش هاشمی چی و مشایی چیه ، از هر دوتاشون هم جایزه گرفته! فرافکنی می کنه!

گفتم: ای بابا، از چوپان دروغگو پرسیدن اسمت چیه؟ گفت: دهقان فداکار!

گفت: اینارو ول کن جریان اخیر بابل رو شنیدی؟!

گفتم: آره، مگه میشه آدم توی استان خودش توهین به برو بچه های عشق و آتش و جنگ و یادگاران شهدا و شیمیایی هارو نشنوه ؟! اگر بشنوه و سکوت کنه یا قاقا به لی لی شون بزاره که یک بی غیرت تمام عیاره!

گفت: وقتی برو بچه های حزب اللهی بابل جلوی اکران فیلمهای موهن گشت ارشاد و زندگی خصوصی دراومدند، اینا ماهیت پلیدشون را نشون دادند! و چند فحش چیز دار به رزمندگان و حزب اللهی هایی که از ناموسشون دفاع کردند حواله دادن همون ها که اگه نمیرفتن و از ناموسشون دفاع نمیکردن حالا به صدام و ماهر عبدالرشید و افسرهایش باید می گفتن خان دایی؟!

گفتم: آره! میدونم مدیریت سایتشون حرفهای ضد انقلابی زد و توی یادداشتی بنام "دست ها بالا؛ هنر تسلیم خشونت" غلط زیادی کرد و گفت بچه های جنگ یا خشونت طلب اند! یا یقه سفیدند! یا دنیا طلب اند! یا منزوی! خلاصه با این سه بخش کردن بچه های جنگ، خواستند بگند دسته ی چهارمی یا آدم سالمی در بین این برو بچه ها وجود خارجی ندارد!

گفت : به گور باباش خندیده مرتیکه! حالا با این همه حرفهای ضدانقلابی کسی کار به کارشون نداشت؟!

گفتم: ای بابا! توی گرماگرم خروش حزب الله و رزمندگان استان و غیرت برو بچه های غیرمعامله گر بابل و ساری که نزدیک بود برن مغازه شونو آتیش بزنن و کرکره شون رو بکشن پایین ! با کمک مدیریت حلقه ایکس یکدفعه یک کلک سوار کردن و یه بچه مثبت کم سن و سال و ساده لوح را تور کردن و یک جنگ زرگری و یا دعوای قدیمی حیدری- نعمتی یا همون جنگ زرگری خودمون رو براه انداختن تا از دست دستگاههای امنیتی، قضایی و شیخ جعفری مازندران که خودش بچه جنگ و جبهه است فرار کنن!

گفت: خب! بر و بچه های بسیجی به وصیت نامه امام (ره) عمل می کردن !

گفتم: شاید وقتی دیگر!

گفت : امروز هم بیانیه دادند و گفتند حاج محسن و حامیان اش برند توبه کنند چون به شورای نگهبان شکایت بردند و با اینکه فرایند بررسیها کلی طول کشید و بحثهای جدی در شورا درگرفت و قبل از اون هم مسوول دفتر نمایندگی شورای نگهبان تهران بزرگ (حجت الاسلام تهرانی) برای بررسی تخلفات به ساری اومده بودند اینا میگن کدوم پشم، کدوم کشک!

گفتم: خوب با اینحال بازم حاج محسن که جلوتر از همه و همان دیروز یعنی بعد از اتمام کارهای قانونی انتخابات سر تعظیم مقابل شورای نگهبان فرود آورد و گفت فصل الخطاب شورای نگهبان، و حالا هر کی پس از این فضا را ملتهب کند معلومه که یا نفوذی دشمن یا و از دوستان جوجه اردک زشت و یا از تخم و ترکه فتنه سبزه!

گفت: آخه این دوستان جوجه اردک های زشت که اهل افراط و تفریط و حامی ادعای دروغین تقلب بزرگ در انتخابات ریاست جمهوری اند معتقدند حاج محسن اول باید به طرف برای پیروزی تبریک می گفت و بعد می رفت شکایت می کرد؟!

گفتم : آخه انتخابات که بازی کامپیوتری نیست! اینا یا خل و چلند یا خودشونو به نفهمی زدند، آخه بعد تبریک به نفر مدعی پیروزی دیگه هر ننه قمری می دونه شکایت کار ملانصرالدینه! نخیر! نقل این حرفا نیست، اونا از شصت هزار رأی گفتمانی حاج محسن و تحلیل دکتر به جلزو ولز افتادند و البته قصدشون اینه که با این شلوغ کاریها گند کاری حرفهای ضدانقلابی خودشون رو علیه رزمندگان دفاع مقدس سرپوش بذارند تا بوی تعفن اون حرفا زیاد بیرون نزنه!

گفت: البته نه اینکه یکبار رئیس کل شون؛ یعنی همون سرکرده خائن فتنه تنها چند ساعت پس از شروع انتخابات اعلام پیروزی کرده بود و بعدها همه فهمیدند چیز خورده و غلط زیادی کرده حالا اینا این دفعه رکورد زدند از یه ور دیگه افتادند و میگن اصلا چرا شکایت؟!

گفتم: نه خیر اینا خودشونو به موش مردگی زدند وگرنه هنوز قائل به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری اند، اما چون حاج محسن را بر مبنای نظریه ی سادیستی خود جزو رزمندگان و خشونت طلبان می دانند قائلند که بهترین جانباز و شریفترین رزمنده اونیه که شهید شده باشه ! شاید هم فکر می کردن حاج محسن پس از اعلام نظر نهایی شورای نگهبان مثل سرکرده ی خائن شون علیه نظام شورش می کنه دیگه نمی دونن اون موقع که اینا به سیب زمینی می گفتن دیب دمینی و حتی پستونک توی دهنشون بود امثال حاج محسن برای استقرار نهادهای ا نقلابی همچون شورای نگهبان با منافقین جنگ خیابانی داشتن!

گفت: البته شنیده بودم اینا همیشه کلک سوار میکردند و هنوز هم کلک سوار می کنند و از سیاست انگلیسی تفرقه بنداز و حکومت کن سود می برند!

گفتم : آره! مثلا همین اول سالی با اینکه تا همین الان 408 ساعت از سانسور پیام های رهبری در سایتشون می گذره ولی وبلاگشون رو به نوروزنامه تبدیل کردن تا از بودجه گروهک انحراف برای نشر مکتب ایرانی استفاده کنن، کلی هم به رسانه های استان که از وضع مدیریت گردشگری و تسهیلات نوروزی و بی در و پیکری در زیر ساخت های صنعت توریسم شاکی بودند تاخت و تاز کردن!

گفت: این درسته که اینا قبلا هم سابقه 336 ساعت سانسور حماسه حضور احمدی نژاد در لبنان و مارون الرأس رو هم در کارنامه خود دارن؟! آخه اونجا احمدی نژاد صهیونیست ها را چزوند نفهمیدم اینا مگه هولوکاست را قبول دارن؟!

گفتم: چه فایده باز با یک کلک دیگه و از سوراخ دیگه وارد میشن و از چند تا مسوول سیاسی و مذهبی مصاحبه می گیرن و خودشون رو تطهیر می کنن! مثل همین الان که علیه حاج محسن بیانیه دادند و پس از استگاه آخر قانون و داوری نهایی شورای نگهبان ولکن نیستند و دنبال برنیزه کردن پیراهن عثمان اند و دارن دهها هزار متدین را تحریک می کنند! خب معلومه! بالاخره اینا از تخم و ترکه آقا سعیدند! همون که از متخصص فشار از پایین و چونه زنی در بالا بود! دیروز هم کلی توی سایتشون گفتن مدیریت استان به اینا بدهکارند چون مقابل مدیر مسوول اصولگرا تمام قد ایستادن!

گفت: عجب سابقه درخشانی دارند این بدجنسها! فحشهای چیز دار به رزمندگان می دن اونوقت توی سایتشون برای رد گم کردن وبلاگ بچه های جنگ رو هم نشون می دن! از فتنه گران و سبزیهای اموی حمایت می کنن! پول نوروز می گیرن! و ... باز رد گم می کنن.

گفتم: همه اینا که گفتیم یک طرف! همکار دیگرشون که یار غارو رفیق گرمابه و گلستا ن و طراحشونه و جزو نویسندگان ثابتشون هم حساب می شه گفته: چرا این همه به رضاخانی که اینقدر به ایران خدمات داشته توی کتابهای دانش آموزان می تازید و ذهن بچه ها رو شستشو میدید! پررو به حداد عادل میگه شما مامور حکومتید و سانسورچی که فقط می خواهید از بدیهای رضاخان بگید! با اینکه خودش به ایدئولوژی سکولار معتقده ، باز میگه چرا تاریخ رو ایدئولوژیک می نویسند!

گفت: بنظرت با این همه سوء سابقه اینا اصلاح میشند؟! یا ترک عادت موجب مرضه؟!

گفتم: حکایت اینا و شترگاوپلنگی مدیریت حلقه ایکس مثل اون یاروست که به دکتر مراجعه کرده بود ؟

گفت: کدوم یارو؟

گفتم: یارو به دکتر مراجعه کرد و گفت آقای دکتر! چند ماه است هر شب خواب می بینم دارم با گاوها فوتبال بازی می کنم ! دکتر گفت، امشب از این قرصها بخور دیگه از اون خوابها نمی بینی! یارو گفت آقای دکتر! اجازه بده از فردا شب بخورم. دکتر با تعجب پرسید چرا از همین امشب نمی خوری؟! یارو در جواب گفت آخه اقای دکتر امشب مسابقه فیناله!!

گفت: پس بزار یک چیزی من هم بگم! شنیدم یک وقتی احتمالا توی حلقه ایکس مسابقه تقلید صدای گاو گذاشته بودند بعد از اعلام نتیجه معلوم شد خود آقای گاو هم نفر هشتم شد!

گفتم: اینا که گفتی درست! ولی حکایت اینا فراتر از این حرفاست چون حکایتشون با اون همه سوابق مشعشع که گفتم مثل قصه اون مادر داماد، آقای داماد و مادر عروس در شب خواستگاری است!

گفت: چطور مگه ؟

گفتم: در یک محفل خواستگاری، مادر داماد از مادر عروس پرسید کبریت دارید داماد می خواد سیگار بکشد؟ مادر عروس با تعجب پرسید مگه داماد سیگاری است؟! مادر داماد گفت نه! بچه ام عرق خورده هوس سیگار کرده! مادر عروس گفت: داماد عرق خور هم هست؟! مادر داماد گفت : نه ! بچه ام چون در قمار باخته بود از ناراحتی عرق خورده! مادر عروس که هاج و واج مانده بود پرسید : یعنی قمارباز هم هست؟! و مادر داماد گفت : بخاطر سرقت مسلحانه و قتل زندانی شده بود؛ بچه ام در دعوای زندان قمار یاد گرفته! مادر عروس بلند شد تا از اتاق خارج بشه، مادر داماد پرسید: میری کبریت بیاری؟! مادر عروس گفت: دارم میرم آرپی چی بیارم بزنم توی مغز پسر دزد، عرق خور، قمارباز، آدم کشت!!

فعلا پایان

(برگرفته از سایت اصولگرا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد